استعاره2
انواع استعاره از لحاظ وجود مشبه به
1. استعاره مصرحه:
استعاره مصرّحه(تحقیقیه): اگر از کل تشبیه فقط "مشبهبه" بماند استعاره را مصرحه یا آشکار میگویند؛ که خود بر چندین قسم است: (استعاره مصرحه مجرده، استعاره مصرحه مطلقه، استعاره مصرحه مرشحه، استعاره اصلیه و تبعیه، استعاره نزدیک و استعاره دور، وفاقیه و عنادیّه از انواع دیگر استعار ه مصرحه میباشد).
ا. استعاره مصرحه مجرده: مشبهبه + صفات یا اجزاء مشبه(یعنی در کلام مشبهبه با ملائمات مشبه همراه است).
ب. استعاره مصرحه مطلقه: مشبهبه+ صفات یا اجزاء مشبه و مشبهبه(یعنی مشبهبه را ذکر کنیم و با ان هم از ملائمات مشبهبه و هم از ملائمات مشبه چیزی بیاوریم).
ج. استعاره مصرحه مرشحه: مشبهبه + صفات یا اجزاء همان مشبهبه(یعنی مشبهبه را همراه با یکی از ملائمات خود ان مشبهبه ذکر
از لعل تو گریابم انگشتری زنهار
صد ملک سلیمانم در زیر نگین باشد (حافظ)
لعل، استعاره آشکار از لب سرخ یار است، زیرا حافظ به قرینه از آن زنهار خواسته.
د. استعاره اصلیه و تبعیه:
اصلیه: هر گاه اسم یا گروه اسمی، استعاره واقع شوند، استعاره را اصلیه میگویند:
ای گل خوش نسیم من بلبل خویش را مسوز
کز سر صدق میکند شب همه شب دعای تو
"گل خوش نسیم" استعاره از معشوق و بلبل استعاره از عاشق است.
استعاره تبعیه: اگر صفت و فعل استعاره شوند، استعاره را تبعیه گویند.
تا بماند جانت خندان تا ابد
همچو جان پاک احمد بااحد (مولوی)
در این بیت "خندان" که صفت است، استعاره از شادابی و با طراوت بودن است.
ه. استعاره آشنا و شگفت
استعاره نزدیک و آشنا: در این استعاره به راحتی می توان به جامع(وجه شبه) پیبرد.
آه از آن نرگس جادو که چه بازی انگیخت
آه از آن مست که بر مردم هشیار چه کرد
دراین بیت، نرگس استعارهای آشکار از چشم است.
استعاره دور و شگفت: استعارهای است که جامع دیریاب باشد:
دل به می دربند تا مردانه وار
گردن سالوس و تقوا بشکنیم (حافظ)
شاعر در عالم خیال سالوس و تقوا را به صورت انسان یا حیوان مجسم کرده است.
و. استعاره وفاقیه و عنادیه
استعاره وفاقیه: استعارهای که گرد آوردن و جمع بین مشبه و مشبهبه در آن ممکن باشد:
"مرده را اگر بیاموزی و راه بنمایی زنده خواهد شد".
استعاره عنادیه: عکس وفاقیه است، یعنی آوردن مشبه و مشبهبه بصورت یکجا ممکن نباشد:
تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق
هر دم آید غمی از نو به مبارکبادم
در این بیت، استعاره عنادیه روی داده است؛ زیرا تبریک به مناسبت آمدن غم، که هر دو در یکجا نمیگنجد.[6]
2. استعاره مکنیّه(تخییلیّه)
هر گاه از ارکان تشبیه، فقط مشبه با یکی از لوازم مشبهبه بیاید؛ استعاره مکنیّه است. که اگر "مشبهبه" حذف شده، جاندار یا انسان باشد، استعاره مکنیه، "تشخیص" یا "شخصیت بخشی" است و اگر "مشبهبه" حذف شده، جاندار نباشد استعاره، فقط مکنیّه است:
تو را از کنگره عرش میزنند صفیر
ندانمت که در این دامگه چه افتاده است(حافظ)
مشبهبه "قصر" است که غیر جاندار و از لوازم کنگره عرش میباشد.
-استعاره مکنیه (تشخیص):
به چشم عقل در این راهگذار پر آشوب
نگر که کار جهان بیثبات و بیمحل است(حافظ)
مشبهبه "انسان" است و جاندار؛ و چشم از لوازم و ملائمان انسان میباشد.[7]
[1] . شمیسا، سیروس؛ معانی و بیان، تهران، فردوس، ج دوم، 71،ص 154
[2] . همایی، جلال الدین؛ معانی بیان، تهران، نشر هما، 74، ص 220
[3] . کزازی، جلال الدین؛ زیبایی شناسی سخن پارسی(1) ، نهران، نشر مرکز، 68،ص 58ـ150
[4] . کزازی؛ همان، ص 158.
[5]. شمسیا سیروس؛ همان، صص61-59
[6]. کزازی؛ همان، ص156 6
[7] . احمد نژاد، کامل؛ معانی و بیان، تهران، زوار، 82، ص 53ـ
+ نوشته شده در چهارشنبه ششم دی ۱۳۹۱ ساعت 8:42 توسط مرادی فریسا
|